۱۳۹۱ تیر ۶, سه‌شنبه

قطعه ای زیبا

این قطعه شعر را رأس ساعت 6.40 دقیقه روز 15/9/72 سر کلاس درس اکولوژی استاد محرابی در دانشگاه آزاد بروجرد یکی از دانشجویان به نام ابراهیم جاپلقی(که هرجا هست امیدوارم کامیاب باشد) روی تخته سیاه نوشت.حس خوبی از خواندنش بهم دست داد همانجا یادداشتش کردم.اما اکنون یعد از گذشت 16 سال معنی اونو درک میکنم.

سالیانیست که برپنجره عاطفه
گل یخ می روید
پیش از اینها یک بار
لاله ای شعله کشید
وزمستانی چند
دل سرما زده آتشکده شد

۱۳۸۷ مرداد ۳۰, چهارشنبه

شروع

ای نام تو بهترین سرآغاز
بی نام تو نامه نی کنم باز